چقدر زود آغازهايمان بوي پايان مي گيرد,نيمكت باهم بودنمان ديگر تحمل مارا ندارد!
هريك به تنهايي بايد نيمكت را تجربه كنيم...
امشب متضادعشق را فهميدم...غصه است...
چقدر زود تمام شده ايم
هرچه باخود حساب مي كنم اين فاصله جدايي تااين حدنمي تواند باعث فراموشي دل شود...!
دلت خيلي زود رفت...
قانون زندگيست بعدازمن «او» مي آيد...!
او....!
آهــــــ...ــــــــــــــ!
دروغ هايت به دلت نيز راه پيدا كرده اند,دلت خسته است اما نمي گويي...!
چقدر زود تبديل به حادثه شده ام!!!!!!!
عادت كرده ام به بهانه هايت...
... گذشته منطق بيشتري داشتند...!
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0